درباره‌‌ی بتمن (شوخی مرگبار)

بخشي از كتاب: گربه سياهي آهسته و بي سر و صدا روي لبه ديوار آجري جلو مي‌رفت. موهاي خيسش زير باران در شب گاتهام مي‌درخشيد. پرتو نور شديدي از بالا به سمت پايين تابيد و لحظه‌اي چشمان بدون عمق گربه را روشن كرد، چشماني كه از نور تند برق ‌زدند. نور همراه با صداي خفه توربين‌ها عبور كرد. منشا نور نورافكن يكي از كشتي‌هاي هوايي اداره پليس شهر گاتهام بود كه زيگزاكي در آسمان خيس حركت مي‌كرد...

آخرین محصولات مشاهده شده