درباره‌‌ی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

بار ديگر شهري که دوست مي‌داشتم يک عاشقانه‌ي ديگر است از نادر ابراهيمي، اما نه آن‌طور عاشقانه‌اي که در ابتدا به نظر مي‌رسد. داستان با يک الگوي بسيار آشنا در داستان‌هاي عاشقانه آغاز مي‌شود. پسري کشاورززاده عاشق دختر خان مي‌شود. طبيعتن و مطابق با آن الگوي آشنا، خانواده‌ي دختر –که خان‌زاده است- مخالف اين ازدواج‌اند. و باز مطابق با الگوي آشنا، آن‌ها عصيان مي‌کنند و با فرار از روستا، در شهري ديگر ساکن مي‌شوند تا بتوانند در کنار هم زندگي کنند. مدتي پس از زندگي، دختر (هليا) که به سختي‌هاي اين نوع از زندگي عادت ندارد و هميشه همه‌چيز بي‌کوشش در اختيار او بوده، خسته مي‌شود و با رها کردن پسر، به روستا باز مي‌گردد و اين زندگي مشترک را تمام مي‌کند. بار ديگر شهري که دوست مي‌داشتم، داستاني عاشقانه است که در سه فصل نوشته شده. اين خلاصه‌اي از فصل اول آن بود. در فصل دوم نامه‌هاي عاشقانه‌ و سوزناک پسر را مي‌خوانيم که براي هليا نوشته است، و در حين نوشتن اين نامه‌ها، با افکار پسر آشنا مي‌شويم. اما در واقع در فصل سوم است که آن چرخش در معناي عشق پديد مي‌آيد و براي جلوگيري از لوث شدن داستان، از بيان آن پرهيز مي‌کنيم. بسياري از معرفي‌کنندگان کتاب، اين کتاب را در اولين معرفي‌هاي خود براي شروع به کتاب‌خواني نوجوانان جا مي‌دهند، اما راستش به نظر مي‌رسد خواندن اين کتاب براي آن سن کمي زود است. هم از لحاظ نثر بسيار شاعرانه‌ي آن، که خواندن داستان را کمي مثل شعر، کند و همراه با تامل مي‌کند، و هم از لحاظ تجربه‌ي فصل آخر کتاب و چرخش معناي عشق در نظر راوي. اگرچه که نمي‌توان قاعده‌اي کلي براي معرفي کتاب مشخص کرد، اما به نظر مي‌رسد به طور ميانگين، براي خواندن اين کتاب، تجربه‌اي در حدود خواندن ده-پانزده رمان مورد نياز است. نويسنده‌ي بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم کيست؟ نادر ابراهيمي هنرمندي همه‌کاره بود. او داستان‌نويسي کرد، شعر گفت، فيلمنامه نوشت، فيلم ساخت، بازيگري کرد، و خلاصه کاري نبود که در دوران عمر پرکار هنري‌اش نکرده‌باشد. اما اين‌همه فعاليت اگرچه شايد او را به قله‌هاي ادب فارسي نرساند اما هرگز به دام ابتذال نيز نکشاندش و در يکايک کارهايش ردي از دغدغه‌هايش وجود دارد. جداي از کتاب‌هاي معروفش مثل يک عاشقانه‌ي آرام، بار ديگر شهري که دوست مي‌داشتم، و چهل نامه‌ي کوتاه به همسرم، مجموعه‌ي تلويزيوني آتش بدون دود، يا ترانه‌‌ي محبوب «ما براي آنکه ايران/ گوهري تابان شود/ خون دل‌ها خورده‌ايم» با صداي محمد نوري از سروده‌هاي اوست. موفقيت‌هاي بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم اين کتاب تاکنون در حدود 40 بار در زبان فارسي تجديد چاپ شده است. کتاب‌هاي مشابه بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم اگر اين کتاب را دوست داشته‌ايد، ممکن است کتاب‌هاي زير را نيز بپسنديد: يک عاشقانه‌ي آرام، رنج‌هاي ورتر جوان، چهل نامه‌ي کوتاه به همسرم، رازهاي سرزمين من.

آخرین محصولات مشاهده شده