درباره‌‌ی انسان کامل در نگاه عطار

عطش درک حقايق عرفاني و معرفت ما في‌الضمير شاعراني بي‌غل و غش همچون عطار، از گاه کودکي او را بر آن مي‌داشت تا هر ازگاهي با کندوکاو در نوشته‌هاي وي، روزنه‌اي به آن سوي دنياي دون خاکي بازکرده تسلّي خاطري جهت التيام دردهاي روحي بيابد. يکي از محورهاي اصلي متون ادبيّات عرفاني،جستجوي انسان آرماني و کامل و معرفي اوست. بعضي نويسندگان از جمله عزيزالدين نسفي با صراحت کتابي با عنوان «انسان کامل» با نگارشي صوفيانه و عارفانه ارائه مي‌کنند و بعضي ديگر به صراحت به تبيين و روشنگري اين موضوع مبادرت نمي‌ورزند؛ ولي از فحواي کلامشان مي توان تصويري از انسان آرماني را مشاهده کرد. از بين شاعران قرن هفتم شايد بيش از هرکس فريدالدين عطار نيشابوري به ضرورت جستجوي پير طريقت، پيروي محض از او و مبارزه با موانع راه کمال عنايت داشته است و پس از عطار، مولوي نيز به تأسي از او کمر همت را بر نشان دادن تصوير انسان کامل در سروده‌هاي خود، مي‌بندد و عملاً نيز در نهايت تواضع با اظهار ارادت به شمس تبريزي، صلاح‌الدين زرکوب و حسام‌الدين چلبي- هرچند که هر سه شخصيت از نظرمعرفت و کسب کمالات جايگاهي نازل تر از مولانا دارند- بهانه‌اي براي او مي‌شوند تا بر ضرورت پيروي از کاملان تأکيد کند.

آخرین محصولات مشاهده شده