درباره‌‌ی ارتفاع

اگر چه به نظر نمي‌رسد ظاهر اسكات كري تغييري كرده باشد اما وزن او به طور مستمر در حال كاهش است. چند چيز عجيب و غريب ديگر وجود دارد. او بدون لباس و با لباس (هر چقدر هم كه لباس‌هايش سنگين باشد) وزني يكسان دارد، اسكات در اين باره زياد كنجكاوي نمي‌كند. فقط مي‌خواهد اين موضوع را به كسي بگويد و براي اين به دكتر باب اعتماد مي‌كند. در شهر كوچك كسل راك (كه بسياري از داستان‌هاي استيفن كينگ در آن رخ مي‌دهد) اسكات درگير جنگي سطح پايين - اما رو به افزايش - با دو زن همسايه‌اش (يك زوج) است كه سگ‌هايشان چمن جلوي خانه او را براي قضاي حاجت انتخاب مي‌كنند. رفتار يكي از زنان دوستانه است؛ اما ديگري، سرد همچون يخ است. هر دوي آن‌ها با هم در حال تلاش براي راه‌اندازي رستوراني جديد هستند، اما مردم كسل راك نمي‌خواهند حامي چنين زوجي باشند و محل رستوران نيز در شرف واگذاري به فرد ديگري است. هنگامي كه اسكات در نهايت تصميم مي‌گيرد براي مقابله با پيشداوري‌اي مردم - از جمله پيش‌داوري خودش - به آن‌ها كمك كند. يك اتحاد ناميمون، مسابقه دوي سالانه و قضيه رازآميز اسكات بهترين چيز را در افرادي كه در بدترين شرايط خود و ديگران را تحسين كرده‌اند، نشان مي‌دهد.

آخرین محصولات مشاهده شده