درباره‌‌ی آقای هاویشام (مجموعه داستان)

تا حالا به يك لامپ روشن خيره موندي؟ اولش انگار يك كرم شب‌تاب دلش درد گرفته و به خودش پيچيده اما بعد چشم‌هات فقط نور مي‌بينه، فقط روشنايي. همين كه چشم از لامپ برداري همه جا تاريك مي‌شه، تاريك وكبود. احساس آدم‌ها لجبازه، هميشه در جهت عكس تاثير مستقيم عامل بيروني از خودش واكنش نشون مي‌ده، سردش كني، گرم مي‌شه. تلخش كني، شيرين مي‌شه، شايد به همين خاطره كه هميشه آخر عشق‌هاي خركي نفرته. من هنوزم خركي عاشقت هستم و هميشه خركي عاشقت مي‌مونم.

آخرین محصولات مشاهده شده