درباره‌‌ی آشیل صدا

اين‌ها، اين آدم‌ها قصه زندگي‌نامه شما را از برند. حتي از من خيلي بهتر، اين‌ها از چون مني، چيزي را كه بهتر از من مي‌دانند نمي‌خواهند. اين‌ها نياز دارند شما را در لحظات مواجهه با زندگي ببينند، نه در گاه‌شمار در حال زنده بودن. زنده بودن شما را همه مي‌دانند، من مي‌خواهم گوشه‌هايي از زندگي كردن شما را باز بگوبم. مي‌خواهم روند قسمت پاياني سرنوشت شما را، كه مثل جمع كردن آخرين توان شيري زخمي بود در حلقه كفتارها - چه جان كندني بود! ناتواني از زخم‌ها هر لحظه نمايان‌تر مي‌شد، اما خوشا آدم مثل شير جان بكند! - از منظر يك شاهد نزديك كه من بودم بنويسم. به هر حال در محضر شما شاگردي كرده‌ام؛ من هم مي‌خواهم از انگيزه‌هاي شما بنويسم، و انگيزه‌هاي دوستان پيدا و پنهان‌تان را مورد هجوم قرار بدهم.

آخرین محصولات مشاهده شده