درباره‌‌ی آثاری از محمدرضا درویشی (در سکوت آفتاب نیمه‌شب جامه‌دران سلسله موی دوست موسم گل) 3 جلدی

تاب مي‌خورد، مي‌تپد، مي‌چرخد، گونه‌گون مي‌شود و باز به هيات نخستش در مي‌آيد. اين است آن همه چرخش ايده و انديشه در ذهن مردي كه هزار طريق را در جستجوي عشق بپيموده و همواره عقل سرخ در سلوك خود به توسن عشق سپرده است. گاه عصيان كرده و گاه دم فرو بسته. دمي ملول گشته و آني كودكانه به شوق در آمده و بر سوتكي گلي دل بسته است. اين حقيقت شوريدگي درويشي‌ست. درويشي او را نه زندگي كه در نازندگي بايد جست و برساخت انديشه و هويت‌اش را ره آورد درياهاي پرتلاطم تاريخي سرزميني دانست كه ثباتي بر گسترش استمرار انديشندگي آن نبود.

آخرین محصولات مشاهده شده