درباره‌‌ی مجسمه کلکسیونی فورچینو Forchino پدرخوانده The Godfather fo85552

داستان پشت اين اثر:
داستان از اين قرار است که، ساعت يازده شب بود. موسيقي پس زمينه ملايم در هواي کهنه کلوپ شبانه کوزا نوسترا "Cosa Nostra" پخش شد. يک مامور فدرال وارد سالن شد و ويتو کالابريا "Vito Calabria" را خواست. پيانيست سرش را به سمت تنها فرد حاضر در بار تکان داد، مردي که به پيشخوان تکيه داده بود. مامور با احتياط به سوژه نزديک شد و پرسيد که آيا او همان شخصي است که به دنبالش بود؟ مشتري با بي‌حوصلگي ليوان ويسکي را که مرلين "Marilyn" پيشخدمت بار برايش سرو کرده بود برداشت، جرعه‌اي نوشيد، به طرف مقابل نگاه کرد، جرعه‌اي ديگر نوشيد و گفت:"من فقط يک تاجر هستم، نه چيز ديگري. مشکلي وجود دارد؟" سپس، خلال دنداني را در زيتون فرو کرد، آن را به سمت دهانش برد و با لبخندي بر لبانش، ديد که قطره عرقي به آرامي از روي پيشاني بازرس مي‌چکد.

آخرین محصولات مشاهده شده