درباره‌‌ی گیتانجلی (پیشکش سرود)

تو مرا بي‌منتها كرده‌اي، رضاي تو اين است. تو اين سبوي شكننده را هميشه خالي كرده‌. باز از حياتي تازه سرشار مي‌كني. تو اين ني كوچك را بالاي تپه‌ها و دره‌ها برده‌اي و. از آن نغمه‌هاي جاودانه نو دميده‌اي. از نوازش انوشه‌‌ دست‌هايت، اين دل كوچك من، از شادي، حدودش را گم مي‌كند و نگفتني را به زبان مي‌آورد. هديه‌هاي بي‌منتهاي تو. فقط به اين دست‌هاي خيلي كوچكم به من مي‌رسند. قرن‌ها مي‌گذرند و تو همچنان مي‌ريزي و. باز براي پر شدن جا هست.

آخرین محصولات مشاهده شده