درباره‌‌ی گوجه فرنگی و میوه سبز (ترانه‌های کودکانه)

گوجه فرنگي فکر مي‌کرد که ميوه‌ي سبز کوچولويي که کنارش به دنيا آمده، شبيه خود اوست، يعني اگر بزرگ شود مثل او يک گوجه فرنگي آبدار مي‌شود، قرمز قرمز. آن وقت مي‌تواند با او دوست شود و«گوجه فرنگي و ميوه‌ي سبز» کلي با هم خوش بگذرانند. براي همين به ميوه‌ي سبز گفت: «آهاي کوچولو، تو بايد آب بخوري، آفتاب بخوري تا زودتر بزرگ شوي.» ميوه‌ي سبز کوچولو هم هر روز همين کار را مي‌کرد تا اينکه يک روز کدو تنبل حرف عجيبي به او زد؛ آن قدر عجيب که ميوه‌ي سبز دست از آفتاب گرفتن برداشت. به نظر شما، کدو تنبل به او چه گفت؟ فکر مي‌کنيد بالاخره ميوه‌ي سبز کوچولو بزرگ و قرمزرنگ مي‌شود؟ داستان «گوجه فرنگي و ميوه ي سبز» ماجراي پذيرش تفاوت‌هاي بچه‌هاست؛ اينکه بدانيم هريک از آن‌ها در عين متفاوت بودن، شخصيتي منحصربه فرد و خاص دارند و براي پذيرفته شدن، نيازي به تغيير آن‌ها نيست.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده