درباره‌‌ی گروه موسیقی در فرار (گرگی و مگس 2)

صبح روز شنبه بود. گرگي پشت ميز آشپزخانه نشسته بود و داشت كتابي درباره‌ي هلي‌كوپتر‌ها مي‌خواند. هلي‌كوپتر‌ها خيلي برايش جالب بودند. مامانش گفت: «تو كاري بلد نيستي، ولي بايد بلد باشي. براي همينه كه مي‌خواهيم امروز صبح بري به كلاس موسيقي كه توي مدرسه تشكيل مي‌شه.» اما همه چيز به اين آساني نيست. رناتا يا گرگي و فلاي يا مگس‌خان به اين آساني‌ها راضي نمي‌شوند و اگر كاري را شروع كنند به اين آساني هم دست بردار نيستند.

آخرین محصولات مشاهده شده