گذرگاه، داستان ايمي است. دختري كه در 6 سالگي توسط مادرش رها شد و توسط افراد گمنامي كه پشت يك آزمايش مشابه به مسائل آخرالزماني بودند تعقيب و ربوده شد. اما مامور ويژه برد ولگاست، كسي كه به دنبال ايمي فرستاده شده، با سكوت تعجب‌آميز آن دختر خلع سلاح مي‌شود و همه چيزش را براي نجات او فدا مي‌كند. هنگامي كه آن آزمايش به طور كابوس‌واري مسير غلط را پيش مي‌گيرد ولگاست دخترك را فراري مي‌دهد اما نمي‌تواند جلوي سقوط و نابودي جامعه را بگيرد و همين‌طور كه ايمي به تنهايي در مسيرها و دهه‌ها، به يك آينده تاريك پر از خشونت و نااميدي قدم مي‌گذارد بيشتر به اين باور مرموز و وحشتناك مي‌رسد كه تنها خودش قدرت نجات دادن اين دنياي ويران شده را دارد.