كجا گمم كردم رمان است. رماني كه يك‌شبه خوانده مي‌شود. رمان دختران امروز است. راوي داستان دختري است كه زياد اهل حرف زدن نيست و با درددل ميانه‌اي ندارد. اين رمان قصه زندگي سه نسل است در باغي قديمي، واقع در يكي از روستاهاي كوهستاني اطراف تهران، حوالي احمدآباد، روستاي دكتر مصدق. نسل اول حاج‌ابراهيم مالكي است، پيرمردي كه از پيروان دكتر مصدق است و در دوران شكست آرمان‌ها خانه هميشه زمستاني‌اش را با عكس مصدق گرم مي‌كند، عكسي كهنه در قابي كهنه‌تر بر سينه ديوارِ خانه‌اي كه ديگر مأمن نيست. نسل دوم رسول مالكي است. تهران را رها كرده. به روستاي پدري‌اش بازگشته. معلم روستا شده و با دختر سرايدار باغ ازدواج كرده. او تنها فرزند حاج‌ابراهيم مالكي است كه زندگي معمولي و بي‌دغدغه را تاب نمي‌آورد كه تاوانش سال‌ها زندان است. نسل سوم ماهي مالكي است، دختري با رازهاي سر به مهر. او به دنبال زندگي‌اي ساده، معمولي و بي‌دردسر است. اما پيشينه خانوادگي‌اش حتي همين آرزوي ساده را هم از او مي‌گيرد.