دربارهی کار نده دستم
- گفتي امشبو با من بمون... ديگه جوانمردي نذاشت بيشتر لجبازي كنم!
بهار ميدانست از او چه خواسته، اما نه براي اين همراهي و نه تا اين مكان مقدس!
اينجا خودش در امنيت خود، حتي زير متلك ياوهگويان گذري! كمك را براي مداواي دردي خواسته بود كه گذري نبود، ماندگار بود سر دلش، مثل بختك!
ديگر حتي كنج چشمي سمت او نچرخاند، فقط نفس داغش را در هوايي كه داشت كم كم به سمت سردي ميرفت، از سينه بيرون داد و گفت:
- دير شد ديگه براي روي جوانمردي نشون دادنت! الان تا خرخره رفتم توي دردسر!
كد كالا | 236451 |
زبان | فارسی |
نویسنده | عاطفه منجزی - معصومه بهارلویی |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 592 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.3 * 21.3 * 3.3 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 495 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.