دربارهی کابوسهای بیروت
آن روز صبح وقتي از ماشين پياده شدم و ــ تا اطلاع ثانوي ــ صحيح و سالم وارد خانه شدم، نميدانستم اين آخرين باري است كه تا چندين روز ديگر ميتوانم خانه را ترك كنم... و همان لحظه كه در را پشت سرم ميبندم، دارم آن را به روي زندگي و اميد ميبندم... و زندانيِ كابوسي طولاني ميشوم ــ سخت طولاني.
با برادرم به خانه برگشتهام تا با هم نقش زندانيان را بازي كنيم... اگر ميدانستيم، در راه بازگشت چيزي براي خوردن ميگرفتيم... اگر ميدانستيم شايد برنميگشتيم... و اگر... و اگر... و «اگر» را در خاك پشيماني كاشتيم و «اي كاش» درو كرديم!...
كجا زندگي ميكنم؟ اين سؤال يادآور واقعيتي وحشتناك بود. وسط ميدان جنگ زندگي ميكنم، بي هيچ سلاحي و بيآنكه كاري از دستم برآيد، جز همين كشيدن قلم بر كاغذ و به جا گذاشتن سطرهايي لرزان مانند رد خونين مجروحي كه در پنبهزار سپيد سينهخيز ميرود...
كد كالا | 231107 |
زبان | فارسی |
نویسنده | غادهالسمان |
مترجم | احسان موسوی خلخالی |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 464 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 21.2 * 2.7 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 445 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.