12 دربارهی مهمان مامان توي كوچه جا به جا «سرعتگير» درست كرده بودند. بالشتكهايي از سطح كوچه بالا آمده بود. امير فرمان را سفت چسبيده بود. ژيان از سرعتگيرها بالا ميرفت، ميافتاد پايين، درق و دروق تلق و تلوق صدا ميكرد. ـ خدا كند ماشين مردم نشكند. مشخصات کالابررسی ها0 مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند قصههای پریان روسی (مجموعه داستان) 9,500 تومان خمره (مجموعه داستان) 97,000 تومان تنور و داستانهای دیگر 160,000 تومان