در طول دهه‌هايي که به عنوان پزشک در خدمت زنان بوده‌ام، بارها زناني ديده‌ام که از بيماري و دردهايي غيرقابل توضيح رنج مي‌برند. اين زنان رژيم غذايي خوبي دارند، ورزش مي‌کنند و از خودشان به خوبي مراقبت مي‌نمايند. اغلب آن ها افرادي هستند که قادرند به بهترين شکل، يک خانواده، شغل مهم و خانه را اداره کنند. در حقيقت روي کاغذ همه چيز عالي به نظر مي‌رسد، اما هر بار که عميق‌تر، به زندگي آن‌ها نگاه کرده‌ام، دريافته‌ام که مشکلات آن‌ها چيزهايي نيستند که خودشان به وجود آورده باشند، بلکه مشکل شخص ديگري است؛ کسي که به نظر مي‌رسد به معناي واقعي کلمه، خون زندگي آن‌ها را مي‌خورد. من اين افراد را خون آشام‌هاي انرژي ناميده‌ام. بيشتر زناني (و همچنين مرداني) که تحت تاثير خون آشام‌ها قرار گرفته‌اند، افرادي دلسوز و دوست داشتني و عميقا نگران افراد پيرامون خود هستنند. آن‌ها آن‌قدر به افرادي که با آن‌ها سروکار دارند انرژي مي‌بخشند که تنها مي‌توان آن‌ها را افرادي دلسوز دانست. آن‌ها زماني که مي‌بينند کسي در رنج است، نمي‌توانند تنها نظاره‌گر اين درد باشند و طوري رفتار مي‌کنند که گويي خود نيز اين دردي که شاهدند را تجربه مي‌کنند، اغلب اين افراد که مي‌توان آن‌ها را دلسوز و حساس دانست را زنان تشکيل مي‌دهند، به هر حال، از آنجايي که شما اين کتاب را تهيه کرده و مشغول خواندن آن شده‌ايد، مي‌توانم حدس بزنم که شما خود را متناسب با اين صفات مي‌دانيد. به همين دليل نيز من اين کتاب را نوشته‌ام، من مي‌خواستم برخي از بهترين تحقيقاتي که در مورد اين موضوع انجام شده است را در کنار تجربيات زندگي شخصي‌ام و تجربيات اعضاي جامعه جهاني که من عضو آن هستم قرار دهم و راه‌هايي را به شما نشان بدهم که مي‌توانند به شما کمک کنند تا از چنين روابط ناسالمي بيرون بياييد و به درمان عوارض ناشي از آن بپردازيد.