درباره‌‌ی چراغ‌هایی که روشن نشدند (تجربه‌های کوتاه 38)

حدود ساعت هفت بعدازظهر يك روز يكشنبه مري كوچران از اتاق‌هايي كه با پدرش، دكتر لستر كوچران، در آن زندگي مي‌كرد خارج شد. ژوئن 1908 بود و مري هجده سال داشت. از تريمونت به طرف مين استريت رفت، از خط آهن گذشت و به مين استريت بالا رسيد، كه يك رشته مغازه كوچك و خانه‌هاي قديمي دو طرف آن بود؛ اين‌جا يكشنبه‌ها آرام و سوت و كور بود و به ندرت كسي رفت و آمد مي‌كرد...

آخرین محصولات مشاهده شده