درباره‌‌ی نان سال‌های جوانی

گرسنگي قيمت‌ها را به من ياد داد، فكر نان تازه مرا كاملا از خود بي خود مي‌كرد، من غروب‌ها ساعت‌هاي متمادي بي‌هدف در شهر پرسه مي‌زدم و به هيچ چيز فكر نمي‌كردم به جز نان. چشم‌هايم مي‌سوخت، زانوهايم از ضعف خم مي‌شد و حس مي‌كردم چيزي مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده