دوقلوها از هم جدا افتاده‌اند و اين شروع پايان است. آلكاتراس: اگر چه متد ماكياولي و بيلي بچه، دكتر جان دي، وارلوگا اعلام شده است اما آنها هم‌چنان نقشه‌هايي را كه باستانيان، پيش پايشان گذاشته‌اند، دنبال خواهند كرد: هيولاهاي آلكاتراس را در شهر سانفرانسيسكو آزاد مي‌كنند و اين پاياني براي حكومت نسل بشر بر زمين خواهد بود. دانوتاليس: قلمرويي كه اسكاتي و ژان دارك وارد آن شده‌اند، به مراتب خطرناك‌تر از چيزي است كه آنها تصور مي‌كردند. آنها اتفاقي از آنجا سر در نياوردند، هر 2 زن جنگجو، به دليلي به آنجا احضار شده‌اند. همين‌طور سنت ژرمن پالاميديس و شكسپير. آنها فراخوانده شدند تا در زمان به عقب سفر كنند و دانوتاليس را نابود كنند. چون جزيره دانوتاليس كه در افسانه‌هاي بشر به نام شهر گمشده آتلانتيس معروف است بايد سقوط كند تا دنياي مدرن امروز پا به عرصه وجود بگذارد. سانفرانسيسكو: پايان نزديك است. جان نيومن يك جبهه را انتخاب كرده و در كنار خواهرش، سوفي و كيمياگر، نيكولاس فلامل نخواهد جگيد. او در كنار دي و ويرجينيا دير مرموز به ميدان خواهد رفت. مگر اين‌كه سوفي بتواند برادر دوقلويش را قبل از شروع جنگ و نابودي همه‌چيز پيدا كند.