درباره‌‌ی پیش از آنکه به دار آویخته شوند (نخستین قانون) کتاب دوم

فرمانده گلوكتا مشكلي دارد. چطور بايد از شهري دفاع كند كه دشمن از بيرون آن را محاصره كرده و از درون مملو از خيانت‌كاران است، آن هم زماني كه هم‌پيمانان به هيچ وجه قابل اعتماد نيستند و فرمانده پيشين شهر هم بدون هيچ ردي ناپديد شده است؟ همين كافي است تا يك شكنجه‌گر را وادار به گريز كند، البته اگر بتواند بدون عصا، قدم از قدم بردارد. مردان شمالي در آنگلند پخش شده و مشغول پراكندن آتش و مرگ در آن سرزمين يخ زده هستند. وليعهد لاديسلا آماده شده تا آن‌ها را به عقب براند و افتخاري ابدي براي خود بدست بياورد. تنها مشكلي كه وجود دارد اين است كه او فرماندهي لشكري را به عهده دارد كه بي‌سلاح‌ترين، بي‌تجربه‌ترين و بي‌هدف‌ترين لشكر تمام دنياست. و بياز، نخستين ساحران، گروهي از برجسته‌ترين ماجراجوها را با خود به ماموريتي خطرناك در ويرانه‌هاي دوران گذشته برده است. منفورترين زن سرزمين جنوبي، ترسناك‌ترين مرد سرزمين شمالي و خودخواه ترين پسر سرزمين‌ها متحد، گروهي عجيب، ولي مرگبار هستند. آن‌ها شايد اين بخت را داشته باشند كه بتوانند بشريت را از بلاي آدم‌خواران نجات دهند، البته اگر اين همه از هم متنفر نباشند. رازهاي باستاني آشكار خواهند شد. نبردهاي خونين به پيروزي و شكست خواهند انجاميد و دشمنان ديرينه بخشوده خواهند شد، ولي نه پيش از آنكه به دار آويخته شوند...

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده