درباره‌‌ی شمشیرهای امپراتور (3گانه داستان سریر سنگی 1)

امپراتور آنور مرده است. او به دست دشمنانش در توطئه‌اي به قتل رسيده. فرزندانش هر کدام در گوشه‌اي از جهان به سر مي‌برند و پرده برداشتن از راز مرگ پدرشان و دست ‌و پنجه نرم کردن با دشمنان او اکنون به عهده آنهاست. کيدن، وارث تاج و تخت سنگي در ديري دور افتاده راه و رسم راهبان شين را مي‌آموزد. اما اين آموزش‌ها بيشتر از آنچه هستند که او در ابتدا گمان مي‌کرده و مي‌بايست پيش از آن که دير شود مهارتي ديرين و اسرار‌آميز را از راهبان بياموزد. برادر کوچک‌تر او، ولين در جزيره‌اي براي پيوستن به گروهي از سربازان مرگبار به نام کترال تلاش مي‌کند. آنها مي‌توانند سوار بر پرندگاني غول‌پيکر به گوشه و کنار جهان سفر کنند، اما ولين پيش از آن مي‌بايست آزموني دشوار را پشت سر بگذارد. در پايتخت، خواهر آن‌ها ادير سعي در حل معماي مرگ پدرشان و مجازات قاتلين او دارد، ولي چنان‌که معلوم مي‌شود اين کار به سادگي امکان‌پذير نيست. موانعي بر سر راه اوست و دشمنان از همه طرف او را احاطه کرده‌اند. آيا آن‌ها موفق به سرکوب اين توطئه خواهند شد؟ يا دست دشمني بسيار قديمي‌تر و قدرتمندتر در کار است؟

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده