درباره‌‌ی پسری که روی تختی پر از برف خوابید

جوئل سيزده سالش تمام شده است. اجتماع كوچك شمال كشور كه او در آن رشد مي‌كند، براي او مثل لباس‌هايش تنگ شده است. جوئل تجربه هيجان‌انگيزي را شروع كرده است كه انسان‌ها آن را عشق مي‌نامند. اما مشكل اينجاست كه دختر روياهاي او ده سال از خودش بزرگتر است. او براي غلبه بر تمام نگراني‌هايش، تصميم مي‌گيرد كه سلطان جاز بشود تا در تمام دنيا مشهور شود، و اين يعني رسيدن به...

آخرین محصولات مشاهده شده