درباره‌‌ی تنهایی الیزابت

هنری عقربه‌ی دقیقه‌شمار ساعت برقی روی دیوار را تماشا کرد. در سراسر لندن، در سراسر دنیا، عقربه‌ها دقیقا با سرعتی یکسان حرکت می‌کردند، بی این‌که هیچ‌کدام از دیگری جلو بزنند... ویلیام ترور را نه می‌شود روان‌شناس خواند نه کارآگاه، اما می‌توان گفت خصلت‌های هردو را دارد. او در این رمان بستری شدن چهار زن را در بخش چهار اتاقه‌ی بیمارستان زنان لیدی اوگاستا هپتری بهانه قرار می‌دهد تا در زندگی‌اشان سرک بکشد و از بیم‌ها و شکست‌ها، رازها و کابوس‌هایشان بگوید.ترور عاشق شخصیت‌هایی است که جامعه به آن‌ها پشت کرده، آن‌ها که نه به موفقیت دندان‌گیری دست‌یافته‌اند نه دیگر جوانی و زیبایی برگ برنده‌شدنشان است. ترور در این رمان تصویری واضح و پر از جزئیات از زندگی در لندن دهه هفتاد میلادی ارائه می‌دهد.

آخرین محصولات مشاهده شده