فرانسيس فوكوياما بحران كنوني ما را پيش‌بيني كرده بود. در سال 2014 او نوشت نهادهاي آمريكايي و جهاني گرفتار آشوب و بيش از آن ضعيف‌اند كه از پس مقابله با تصرف دولت توسط گروه‌هاي ذي‌نفوذ برآيند، و دو سال بعد پيش‌بيني او با ظهور جلوه‌هاي سياسي اين امر محقق شد، يعني همان كساني كه ملي‌گرايي اقتصادي و اقتدارگرايايي‌شان دارد نظم جهاني را از ثبات مي‌اندازد. اين ملي‌گرايان پوپوليست مدعي پيوند مستقيم با «مردم» هستند، مردمي كه معمولا به صورتي محدود و حذفي تعريف مي‌شوند. ظاهرا سياست در جهان امروز بر اساس تقاضاي هويت تعريف مي‌شود. و دراين ميان كشور ما يك استثنا نيست. بسياري از روندهايي كه ما در كشور خود ملاحظه كنيم وقتي از ديدگاهي كلان‌تر مي‌نگريم مي‌بينيم كمي پيش‌تر يا بعدتر چهره‌هاي خود را در ديگر صفحات جهان نشان داده‌اند. به‌عنوان مثال همان‌گونه كه در كتاب توضيح داده مي‌شود موج سوم دموكراسي از نيمه دهه 1970 آغاز شد وسپس از اواسط دهه 2000 جهان شاهد افول دموكراسي است. در اين كتاب مهم و ضروري نويسنده معروف و روشنفكر شناخته شده، فرانسيس فوكوياما شكل‌گيري انديشه‌ي هويت را از افلاطون گرفته تا لاك و روسو و تا فمنيسم وسياست جنسيتي جديد مطالعه مي‌كند. او به عمق اين تاريخ سفر مي‌كند تا اخطاري اكيد بدهد: اگر دركي عام از كرامت انسان ايجاد نكنيم محكوم به تحمل كشمكشي دائمي هستيم.