درباره‌‌ی هرمنوتیک عکس به مثابه متن

«بازيابي عميق خاطرات همواره در اين ايست‌هاي زماني و در آني وقوع مي‌يابد. در لحظه مرگ نيز كه مرور خاطرات به سرعتي شگفت‌آور رخ مي‌دهد، چنين است. مگر نه اين است كه در هنگامه مرگ، براي هميشه، زمان بي‌معنا خواهد شد؟ و فهم زندگي چونان يك پرده و در يك آن اتفاق خواهد افتاد؟ عكس، همچون نقاب مرگ، نه تنها در خود ايست زماني و سكون هميشگي را به دنبال دارد، بل بيرون از قاب و در مخاطب ويژه خويش نيز چنين مي‌كند و به عبارتي، مخاطب را به قاب ساكن و ساكت خود دعوت كرده و اسيرش مي‌كند. عكس و مخاطب، در ايده‌اي كه عكس آن را مي‌پروراند، يكي مي‌شوند و قطعا ايده عكس، آنچه عكس به صورتي مخفي بر آن اصرار دارد، در ذهن مخاطبي شكل ميگيرد كه فهمي خاص از عكس دارد...» «... ـ عكس من ـ و نه عكس‌هاي من ـ هرگز بر ساخته هويت من، هماني كه اكنون، به واسطه همه آن‌چه وجودم بدان هست و همه فهمم، نخواهد بود، مگر لحظه‌اي، آني، جزيي مطلقا ناچيز از آن. و البته، در اين بين، وقفه‌هايي كه در تداوم عكس‌هاي من وجود دارند من، هنگامي كه خارج از عكس‌هايم، در آن‌ها به مثابه مصداق، حاضر نيستم، تكميل كننده همان چيزي هستند، كه عكس، هرگز ادعاي شبيه‌سازي‌اش را ندارد: هويت اصيل من. به همين دليل است كه در برابر عكس‌هاي خويش، كمترين پيشگويي‌ها و خيال‌بافي‌ها را در هويت سازي براي انچه پيشرو مي‌بينم، نسبت به عكس ديگران، مي‌بافم.»

آخرین محصولات مشاهده شده