درباره‌‌ی نیت خیر

ترجمان هلدرلين بايد زبان را به مفهوم مقدس کلمه درک کند. اين هم از ويژگي‌هاي شاعرست که زبان بي‌حضور را با حضور مي‌گرداند؛ همان‌طور که اين زبان «حضور» يافت در لحظه‌اي که آدم اولي آبي آن بالا را که عادتش بود ببيند «آسمان» گفت و حالا، که «آسمان» مي گوييم، حضور نمي‌يابد. هستندگي گوينده در صفت اين حضور نشسته ست؛ صفتي که خود حضور را ممکن گردانده ست. اگر در، مثلا، الوار، زبان از پاکي ست که آهنگ برمي دارد، و آهنگ بي اندازه اش رساناي پاکي بي‌اندازه‌اش است، اگر در، مثلا، بکت، زبان گرايشي به اين مي‌دارد که پاک تهي شود تا برسد به «هيچ چيز» ي که مي‌تواند همه چيز باشد. در هلدرلين، به يک معنا و به نوعي، تقدس است که زبان را امکان حضور مي دهد؛ و امکانات - فارسيگونه - بي‌کران به هم پيوستگي و از هم گسستگي ي آلماني‌ست که، زير هاله‌ي غرابت آنچه به ميانجي‌ي شاعر از يوناني دوردست مي‌پذيرد، با ايجاد حريمي به هيبت و همينه دست نازدني، ره نيافتني، اين تقدس را به عينيتي مياورد، يا- بهتر- به تجسدي: با آن تشديدهاي کيهاني در پيچش اندام‌ها و برجستگي ماهيچه ها، پوزئيدوني انگار، تراشيده‌ي بادها و بارانها از تندان کوهپيکري سرانگيز بر دريا.

آخرین محصولات مشاهده شده