درباره‌‌ی نگارگر خاموش

مرا از سكوت شبانه‌ات نترسان وحشت با نفس‌هايم عجين شده و رنگ‌هاي تصوير زندگي‌ام همه در هم آميخته وقتي تمام قدرتت را در پتك سياه رنگ چشمانت مي‌ريزي، مگر چاره‌اي برايم باقي مي‌ماند غير از اين كه تسليم اقتدار نگاهت شوم! كاش آزردنم را تمام مي‌كردي... كاش ميان قلبت با سياهي شب مرام‌نامه‌اي امضا نمي‌شد... كاش صدايم را مي‌شنيدي... كاش چشم‌ها ابزار انتقال حرف‌ها بودند؛ نه زبان‌ها... و كاش رنگ‌هاي متضاد كنار يكديگر معنا پيدا نمي‌كردند!

آخرین محصولات مشاهده شده