درباره‌‌ی نامو دختر آفریقا

نامو آن‌قدر حرف زد تا هوا تاريك شد و نسيم شبانگاهي خوشه‌هاي ذرت را به خش‌خش درآورد. دو شبح ديگر زير نور ستاره‌ها جلو آمدند. چهره مادر جوان بود، خيلي جوان! عينا شكل ماسيوتا. ديدن پدر كمي مشكل بود. گاهي به نظر مي‌رسيد آن‌جا ايستاده و گاهي تنها سايه‌اي بود كه بي‌صدا در امتداد نرده‌ها قدم برمي‌داشت.

آخرین محصولات مشاهده شده