درباره‌‌ی خمره (مجموعه داستان)

بچه‌ها دور خمره جمع شده بودند. هر كدام حرفي مي‌‌پراند: ـ از بس اين بيچاره را اذيت كردند، دلش از غصه تركيد. ـ شب تنها بوده، گرگ آمده سراغش، از ترس زهره ترك شده. ـ نه بابا، از بس آب خورده، تركيده...

آخرین محصولات مشاهده شده