درباره‌‌ی مقالات حقوقی مارکس و انگلس

کارل مارکس انديشمندي سترگ با افکاري ملهم از فلسفه ي مدرن در وجه قاره اي آن است. هر چند که سوسياليسم پيش از وي نيز وجود داشته اما سوسياليسم علمي تنها پس از او به عنوان يک ايدئولوژي شناخته شد از اين جهت مي توان مارکس را جدي ترين نقاد مدرنيته ناميد. نقادي که فلسفه را در خدمت تغيير عملي جهان قرار داد. فيلسوفان جامعه شناسان علماي سياست و حتي هنرمندان هر کدام تا کنون برداشت هاي تخصصي خويش را از انديشه هاي مارکس داشته اند چنان که مي توان تاثير مخصوص وي را بروادي هاي مختلف علمي و فرهنگي و رشته هاي دانشگاهي انساني به وضوح مشاهده کرد تفکر وي را چپ هاي ارتودوکس مارکسيستي تصور مي کردند و چپ هاي نو نام مکتب انتقادي بر آن نهاده اند اما ان چه بسيار اهميت دارد و موضوع ترجمه مقالات متعدد مارکس و انگلس در اين جا بوده همانا شناخت افکار اين دو انديشمند پيرامون علم حقوق بوده که هميشه مغفول مانده است. چنان که مي دانيم، تحصيلات رسمي مارکس در دانشگاه برلين، رشته حقوق بود و سپس به سمت رشته فلسفه گرايش پيدا نمود و در آن مدرک دکترا گرفت وي در اظهار نظري حقوق دانان را مدافعان وضعيت موجود و حافظان نظام سرمايه داري خوانده است کمونيست ها معمولا حقوق را به حقوق بورژوايي و غير بورژوايي تقسيم کرده اند اما در ديدگاه مارکس بايد حقوق را ذيل نظريه زير بنا و روبنا تحليل کرد و با اين متد جامعه شناسانه به نظر ميرسد که حقوق بازيچه دست سياست مداران و امري روبنايي محسوب ميشود که اشکارا طبقه کارگر را استثمار مي کند، در واقع وي حق را يک ايده وولوژي براي سلطه بر ديگران مي دانست و نه امري صرفا طبيعي از طرف ديگر تلاش کرده ايم تا در اين اثر به بررسي آثار فردريش انگلس يار ديرين مارکس در عرصه حقوق نيز بپردازيم.

آخرین محصولات مشاهده شده