درباره‌‌ی مسخ (جیبی) با جعبه

گرگ‌و‌ميش غروب بود كه گرگور از خوابي سنگين كه شبيه بيهوشي بود چشم گشود. به‌هر‌حال حتي اگر مزاحمش نمي‌شدند، بي‌ترديد خودش كمي بعد بيدار مي‌شد چون احساس مي‌كرد به اندازه كافي استراحت كرده و حالا كاملا هوشيار و سرحال است...

آخرین محصولات مشاهده شده