درباره‌‌ی مردی که هیچ زنی دوستش نداشت

«مردي که هيچ زني دوستش نداشت» اولين رمان منتشر شده از «مهدي فرد قادري» است. رماني جنايي و عاشقانه که هم چون حديث نفسي شخصي با پرش هاي زماني و مکاني، جنايتي فجيع را از زبان قاتل روايت مي کند. قاتلي که در طول زندگي اش به زنان زيادي دلبسته و مهر ورزيده ولي هميشه سرخورده بازگشته است. مردي که هيچ زني دوستش نداشت روايت مردي است که زنش را کشته است. در طي داستان متوجه مي‌شويم که او در حال تعريف کردن دليل قتل براي وکيلش است، البته ماجرايش را نه براي فرار از اتهام قتل بلکه براي روايت زندگي‌اش مي‌نويسد؛ شايد به اين اميد که بعدها تبديل به يک داستان عاشقانه جنايي شود. گرچه کتاب با اعتراف به کشتن همسرش نازگل آغاز مي‌شود اما داستان به شکل خطي پيش نمي‌رود بلکه با برگشتي به 18 سالگي پادرا –مرد راوي داستان- مراحل تغيير شخصيت او را از يک جوان ساده و بي دست و پا به شخصيت امروزي‌اش حکايت مي‌کند. کتاب به شيوه حکايت‌پردازي قديمي قصه در قصه است، يعني تعريف هر داستان بهانه‌اي مي‌شود براي تعريف حکايت بعدي که در مجموع معرفي زن‌هاي مختلف زندگي راوي هستند و بلايي که هرکدام به سر او آورده‌اند که در نهايت به آخرين زن و کشتن او ختم مي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده