اين رمان بر اساس يک ماجراي واقعي نوشته شده است. داستان زندگي دختري زيبا و جسور از خانواده اي اشرافي و نزديک به دربار که بر اثر حادثه اي فلج مي شود. آشنايي او با افسري اخراجي و ماجراي دلدادگي آن دو سرآغاز اتفاقاتي عجيب و سهمناک است که به پاياني تلخ و غم انگيز مي انجامد. عشقي رمانتيک يا رمانتيسم سياسي درمي آميزد و به شورشي مسلحانه عليه حکومت منجر مي شود. اقدام براي برپايي آرمانشهر در عمل به ضد خودش تبديل مي شود و نه تنها عدالت و آزادي به ارمغان نمي آورد بلکه عده اي بيگناه را قربان مي کند. آيزايا برلين قرن بيستم را قرن آرمانگرايي ناميد. اما نگفت اين آرمانگرايي اغلب با توهمات رمانتيسمي درآميخته بود. متاسفانه ماشين تاريخ دنده عقب ندارد و آرزوي بازگشت به گذشته و احياي دوراني سپري شده آرزويي محال است. کامليا و پرويز نه تنها خود قرباني رمانتيسمي کور شدند، بلکه آتشي افروختند که دامن برخي از تزديکات دربار پهلوي را نيز گرفت. کتاب غار کامليا حميد نامجو حميد نامجو متولد سال 1339 تربت‌جام است. شهري کوچک در مرزهاي شرقي ايران که پيش از انقلاب به رقص و موسيقي شهره بود.«دو اتفاق مهم زندگي من يکي وقوع انقلاب در ايران در اولين سال‌هاي جواني‌ام بود و تجربه‌هاي بي‌واسطه از سال‌هاي پرآشوب دوران انقلاب و سپس جنگ. تجربه‌هايي که پس از نزديک به چهل‌سال هم‌چنان ذهن آدمي را درگير پرسش‌هايي ابدي اما بي‌پاسخ مي‌کنند. اتفاق دوم که شروع آن به سال‌ها قبل از اتفاق اول بازمي‌گردد