درباره‌‌ی پارک شهر

رمان پارك شهر نويد حضور يك نويسنده رئاليست جزئي‌نگر را مي‌دهد كه واهمه‌اي از روايت زير پوست تكه‌اي از شهر و آدم‌هايش ندارد. نويسنده‌اي كه در نخستين رمانش تلاش كرده شر را بي‌هيچ واهمه و محافظه‌كاري‌اي روايت كند. رمان داستان مرد جواني است كه در مركز پزشكي قانوني تهران در خيابان بهشت كار مي‌كند. مردي كه مادرش را از دست داده و پدرش نيز در آستانه مردن است. كار او راه انداختن مراجعيني است كه براي تحويل اجساد يا شناسايي‌شان مي‌آيند. او عاشق سينماست و البته كتاب. قهرماني كه در تنهايي خودش فرورفته و رابطه بسيار كمي با جهان بيرون دارد. او طي اتفاقي تصميم مي‌گيرد براي به هم زدن اين نظم كسالت‌بار كاري بكند... سلطان‌پور با فضاپردازي‌هاي ضربه‌زننده و ديالوگ‌هاي درخشان، قهرمان خود را مي‌سازد و آدم‌هاي اطرافش را، كه هر كدام قصه‌اي براي خود دارند. جوان داستان او در حال له شدن است و خشونت تا اعماق ذهنش پيش رفته. مرگ برايش عادي است و در عين حال نمي‌تواند با آن كنار بيايد. نويسنده جوان رمان او را وادار به عمل تكه‌هايي از ذهن او را برايش آشكار مي‌كند كه نشاني از شر دارند. پارك شهر روايت برآمدن اين ذهن متناقض است.

آخرین محصولات مشاهده شده