درباره‌‌ی مدرنیته و بحران ما (پایان متافیزیک یا شورش علیه عقل)

خرد و آزادی در مهد خود آن‌چنان نهادینه شده‌اند که تردید در آن‌ها، حتی تلنگری به آن‌ها نیست. به عکس، در این‌جا با ذهن خردگریز و عرفان‌زده و فرهنگ استبدادی و مرید و مرادی، شک در خرد و آزادی زهر هلاهلی است که پیکر ناتوان آن‌ها را به نابودی خواهد کشاند. ما که در فضایی انباشته از بی‌خردی‌های بی‌شمار می‌زیستیم گفته‌های خسته از خردورزی آن‌ها را سریعا جذب می‌کردیم و خود نمی‌دانستیم که سرچشمه این شوق بنیادهای خردستیز و تاریخی ماست. نمی‌دانستیم که اسیر ذهن خردگریز و استبدادزده چندین ساله خودیم. عرفان، شناخت غیرشهودی را مردود اعلام می‌کند. در آن، چشم بر مبنای دل می‌بیند. ولی در مدرنیته مبانی خرد چشم است. خرد چشم‌مدار مدرنیته با چشم دل‌مدار عرفانی فاصله‌ای بسیار دارد. عرفان نه تنها خردستیز است، بلکه فردیت را نیز سرکوب می‌کند و زندگی را مسیری از پیش‌تعیین شده می‌بیند. برعکس، مدرنیته زندگی هر فرد را یگانه و منحصر به فرد می‌داند... از مقاله «پایان متافیزیک یا شورش علیه عقل»

آخرین محصولات مشاهده شده