درباره‌‌ی مثل خون در رگ‌های من (نامه‌های احمد شاملو به آیدا)

تاثير آيدا بر شعرهاي شاملو بر کسي پوشيده نيست، اما با خواندن اين کتاب و نامه‌ها حتا مي‌توان به حالات روحي شاملو حتي برخي از کلمات کليدي شعرها آشنايي پيدا کرد. شاملو خود مي‌گويد براي به حرف در آوردن و شنيدن کلمات عاشقانه نامه‌ها را براي آيدا مي‌نويسد، گهگاه جوياي دليل بي‌مهري آيدا در نامه‌ها است. شاملو بعد از دوبار شکست، با آيدا روبه‌رو و ناخواسته عاشق مي‌شود؛ شاملويي که به قول معروف دهانش از عشق سوخته. بي‌پولي و بدهي دمار از روزگار احمد درآورده، او مي‌داند بايد کاري کند، باز هم از عشق کمک رواني طلب مي‌کند، فقط يک انگيزه لازم است و کدامين مي‌تواند درخشان‌تر و عظيم‌تر از آيدا باشد! شاملو در تمام نامه‌ها بارها به آيدا قول خوشبختي و آسايش مي‌دهدو متذکر مي‌شود که دوست دارد هميشه لب‌هايش خندان و چشمانش مهربان و شاد باشد. نامه‌ها براي بازه زماني سال‌هاي 41 تا 54 و نشان دهنده عشق پاک و ساده شاملو است. احمد شاملو، هنرمندي تمام عيار و سياسي شاملو که در تاريخ 21 آذر 1304 بدنيا آمد بدليل موقعيت شغلي پدرش که ارتشي بود، هرچند سال يکبار از شهري به شهر ديگر سفر مي کرد و با فرهنگهاي مختلف نيز آشنا شد. او در 18 سالگي بدليل فعاليتهاي سياسي دستگير شد. شاملو در زمينه هاي مختلفي همچون روزنامه نگاري، ترجمه، فيلم سازي، فرهنگ نويسي و پژوهش در ادبيات فارسي فعاليت داشت. وي را مي‌توان يکي از مهمترين پايه گذاران شعر سپيد دانست و برخي از شعرهايش را نيز در زندان سرود. وي در 2 مرداد 1379 و در از انزوايي اجبارگونه چشم از جهان فروبست. کتاب‌هاي شاملو يکي از مهم ترين کتاب‌هاي احمد شاملو، کتاب کوچه است که واژه‌ نامه اي از اصطلاحات زبان عاميانه مردم ايران، تکيه کلام ها، خرافه‌ها و ضرب المثل هاي فارسي است. ديگر کتاب مهم شاملو که توضيح برخي لغات از نظر خودش است "لالايي با شيپور" مي باشد و منظور او از اين عنوان اين است که: ترجيح مي‌دهدم شعر، شيپور باشد نه لالايي، يعني بيدار کننده باشد نه خواب آور. کتاب‌هاي شعر شاملو: آهن ها و احساس آهنگهاي فراموش شده هواي تازه باغ آينه لحظه ها و هميشه آيدا در آينه آيدا، درخت و خنجر و خاطره ققنوس در باران مرثيه هاي خاک شکفتن در مه ابراهيم در آتش دشنه در ديس ترانه هاي کوچک غربت مدايح بي‌صله در آستانه حديث بي قراري ماهان ترجمه هاي شاملو ترجمه هاي شاملو هميشه بحث برانگيز بوده‌اند. عده اي معتقدند شاملو تسلطي به هيچ زبان خارجي‌اي نداشته و کتاب‌هاي ترجمه او اغلب بازنويسي نوشته ديگران است. اما اين نکته در همه کتاب‌هاي او به چشم نمي‌خورد. از ترجمه هاي مهم او مي‌توان به پابرهنه ها اثر زاهاريا استانکو، مرگ کسب و کار من است نوشته روبر مرل، دن آرام اثر ميخائيل شولوخف و شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپري اشاره کرد. در بخشي از نامه‌ها مي‌خوانيم: آيدا، باقي عمرم! ظهر تا حالا، از لحظه‌اي که مژده آمدنت را به من دادي، ميان ابرها پرواز مي‌کنم. جمله ي پيش پا افتاده‌اي است اين. لااقل خودم اين جمله را از دهن بسياري از آدم‌ها شنيده‌ام، که گفته‌اند «از وقتي فلان خبر را شنيده‌ام، انگار دارم ميان ابرها پرواز مي‌کنم.» اما به صداقت يا عدم صداقت گوينده‌هاي اين جمله کاري ندارم؛ من از ظهر تا حالا، از شادي پايم روي زمين بند نبوده است. حتي يک بار، با خودم با صداي بلند گفته‌ام: «احمد! آيدايت مي‌آيد؟» و به خودم جواب دادم «احمد! مگر نشنيدي؟خودش گفت... آيدايت مي‌آيد.» صداي تو هنگامي که اين مژده را به من مي‌دادي صداي دروازه سنگيني بود که پشت سرم بسته شد و رابطه مرا با دنياي تاريک و سرد گذشته‌ام قطع کرد

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده