مايكل و الكتروكلن در حال رويارويي با بزرگ‌ترين موقعيت بحراني‌شان تا به امروز هستند. جنبش مقاومت در معرض خطر قرار گرفته است و اعضاي الكتروكلن نمي‌دانند كه آيا خانواده‌هايشان زنده‌اند يا نه. چيزي كه آن‌ها به طور قطع مي‌دانند اين است كه الجن تا وقتي آن‌ها را نابود نكند، متوقف نخواهد شد. الجن حركتش را شروع كرده است.آن‌ها حملات جديدي را به كشور جزيره‌اي تووالو آغاز كرده‌اند. اگر موفق بشوند، اين كشور اولين مهره‌ي دومينوي نقشه‌ي اصلي درياسالار هتچ براي براندازي دنيا خواهد بود كه سقوط مي‌كند. ولي شكاف‌هايي در رتبه‌هاي بالاي افراد الجن پديد آمده است و با اين‌كه هتچ هم‌چنان با مشتي آهنين فرمانروايي مي‌كند، نشانه؛‌هايي از نفاق در الجن ديده مي‌شود. آيا هتچ به زودي از طرف دشمنان داخلي مورد حمله قرار مي‌گيرد؟ يا خودش اولين ضربه را وارد مي‌كند؟ اگر الجن دچار شورش داخلي بشود، آيا الكتروكلن مي‌تواند از اين شورش به نفع خودش استفاده كند؟ يا اين تنها تله‌اي است تا يك‌بار براي هميشه الكتروكلن به دام مرگ كشيده شود؟ اوضاع مايكل و دوستانش هرگز تا اين حد بد نبوده است و آن‌ها به زودي به روش‌هايي مورد آزمون قرار مي‌گيرند كه حتي تصورش را هم نمي‌كردند.