درباره‌‌ی کنترل فرهنگ (نقش بنیادهای کارنگی فورد و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا)

سخنگويان بنيادها همواره ماهيت نوع‌دوستانه‌ي مؤسسات خود را مورد تأکيد قرار داده‌اند و در همان حال اين اتهام را نيز رد کرده‌اند که گويا هدف اصلي ايشان پيشبرد اهداف ملي يا حزبي خاص بوده است. چنين ادعاهايي پس از پايان جنگ جهاني دوم با شدت و تناوت بيشتري عنوان شده‌اند. دوران پس از جنگ شاهد گسترش سريع برنامه‌هاي برون‌مرزي بنياد کارنگي و بنياد راکفلر و همچنين ورود بنياد فورد به صحنه‌ي فعاليت‌هاي خارجي بوده است. اين ادعاي بنيادها در مورد ماهيت صرفاً بشردوستانه‌ي فعاليت‌شان در داخل و خارج با بررسي نامه‌ها، خط‌مشي‌هاي اعلام‌شده، گزارش‌هاي درون‌سازماني و خاطرات مقامات آن‌ها رد مي‌شود. اسناد فوق آشکارا نشان مي‌دهند که چگونه برنامه‌هاي بنيادها به منظور پيشبرد علايق سياست خارجي ايالات متحد تدوين شده است. برمن مي‌گويد: اين کتاب حاصل گفت‌وگويي است که در سال 1975 با يکي از دوستان داشتم. دوستي که مدت دو سال به عنوان مشاور بنياد فورد در کلمبيا کار کرده بود و مشغول تحقيق در زمينه تأثير بنياد مذکور بر نحوه‌ي توسعه چند دانشگاه در امريکاي لاتين بود. اين گفت‌وگو به ديدارهاي ديگر و سرانجام به بررسي آرشيوهاي بنياد کارنگي و دو بنياد فورد و راکفلر منجر شد. محدوده پژوهش من تا سال بعد هم کاملاً معين نبود. با اين همه، اطلاعات به‌دست‌آمده از ساير افرادي که به نقش تفکر «انسان‌دوستي امريکايي» علاقه‌مند بودند، همراه با استنباطات و يافته‌هاي پراکنده‌ام در حين تحقيقات دوره فوق ليسانس در اواخر دهه 1960، مرا به فکر انداخت که تأثير اين سه بنياد بر بخش‌هاي مختلف جامعه امريکا به مراتب وسيع‌تر از آن است که عموم تشخيص دهند يا از سوي نمايندگان بنيادها اعلام گردد.

آخرین محصولات مشاهده شده