در طول تاريخ، همه ديکتاتورها و مستبدها و ستمگرها با هر نوع ديدگاه و ايدييولوژي ــ ايريايي، افريقايي، ايسيايي، عرب، مسلمان يا هر نژاد ديگر ــ همه يک ويژگي مشترک دارند: اين عقيده که کتاب‌ها به شدت خطرناکند؛ اين‌ها انسانها رابه تفكر وامى‌دارند. ديتا، شخصيت اصلي کتاب به‌عنوان دختري نوجوان درسال يييي به همراه خانواده، از خانه و کاشانه خود در پراگ اخراج و توسط نازي‌هاي ايلمان به اردوگاه کار اجباري ايشويتس تبعيد مي‌گردد. او با تلاش بي‌امان خود سعي مي‌کند با وحشت مداومِ حقيقت تازه‌اي که روبرو گشته خود را سازگار سازد. در اين اردوگاه، رهبري يهودي با نام فِرِدي هيرش، به ديتا اعتماد کرده و از او مي‌خواهد به عنوان کتابدار از تعدادي کتاب ارزشمند مراقبت کرده و به طور پنهاني اين‌ها را در اردوگاه جابجا نمايد. ديتا به خوبي مي‌داند اين‌کار چه مسييوليت خطرناکي است و مي‌داند که در محيطي همچون ايشويتس، سروکار داشتن با کتاب اصلاً شوخي نيست. اگر در اين اردوگاه يک مايمور اس‌اس کسي را با کتاب دستگير مي‌کرد، حکمش مرگ حتمي بود. با تمام اين خطرات، ديتا اين مسييوليت را مي‌پذيرد و بدين‌گونه تبديل به کتابدار ايشويتس مي‌گردد. اين کتاب، داستاني واقعي براساس زندگي يکي از زندانيان اردوگاه ايشويتس به نام ديتا گراييوس است. داستاني باورنکردني از دختري که براي حفظ ميراث و دانش حياتي کتاب‌ها جان خود را به خطر مي‌اندازد. نويسنده اين کتاب، سال‌ها بعد از جنگ با ديتا، شخصيت اصلي اين کتاب، ملاقات مي‌کند و از داستان زندگي او براي ما مي‌نويسد تا او را تحسين کرده و از روح والا و شجاعت او شگفت‌زده گرديم.