درباره‌‌ی قوس غزل (مجموعه شعر)

بس كه شد زنگا ياس اين آه بي‌تاثير ما در شب آيينه مي‌خندد به ما تصوير ما مطلب ما در رياضت قتل نفس كس نبود مقصدي جز گردن خود نيست با شمشير ما سير ذات خود كن اي آشفته رنگ خودپرست گلشن آيات مستغني‌ست از تقصير ما اختيار از جنبش تيغ مشيت خلع نيست اين كه ما تقدير خود كرديم شد تقدير ما با وجود خرقه هم دست از اميد مي‌نشست فتنه‌ها داد اين جواني‌ها به دست پير ما هر كجا ظن جنون برديم زين وادي نشد وقف زلف كيست بارب عاقبت زنجير ما كامل از ويرانه‌ي آباد خود پرمي‌كشيم سيل اگر دستي زند يك روز در تقصير ما

آخرین محصولات مشاهده شده