درباره‌‌ی قصه‌هایی برای از بین بردن غصه‌ها (قصه‌درمانی داستان کوتاه روحیه‌بخش)

زني به خاطر ابتلا به بيماري ايدز در حال مرگ بود. كشيش را خبر مي‌كنند تا باعث آرامش روحي او شود. اما هيچ نتيجه‌اي حاصل نمي‌شود. زن مي‌گوييد: من باخته‌ام. من تمام زندگي خود و اطرافيانم را ويران كرده‌ام. من دارم با درد و رنج به جهنم مي‌رومو اميدي برايم نماده است. كشيش چشمش به تصوير دختر زيبايي روي كمد مي‌افتد و از زن مي‌پرسد: اون عكس كيه؟ زن با قيافه خوشحال پاسخ مي‌دهد: اون عكس دخترمه، زيباترين كسي كه در دنيا دارم. ببينم اگر دخترن به دردسر بيفتد يا خطايي ازش سر بزند، كمكش مي‌كني؟ مي‌بخشيش؟ بازهم دوستش داري؟ زن نالان مي‌گويد: البته كه مي‌كنم. من حاضرم هر چيزي كه از دستم بربياد برايش انجام دهم! چرا يه همچين سوالي مي‌كني؟ چون مي‌خواهم بداني كه خداي تبارك و تعالي هم روي كمدش عكسي از تو دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده