درباره‌‌ی قتل های هونجین

در زمستان سال ???? در روستاي اوکامورا، براي برگزاري جشن عروسي پسر بزرگ خانواده‌ي اشرافي ايچي ياناگي هيجان و جوش و خروشي به راه افتاده است. اما در بحبوحه‌ي شايعه‌پراکني‌هاي مربوط به اين جشن، زمزمه‌هاي نگران‌کننده‌اي هم بر سر زبان‌ها افتاده است؛ مرد مرموزي که ماسکي بر چهره دارد، نشاني اين خانواده را از اهالي روستا پرسيده است. سپس در شب عروسي، اعضاي خانواده‌ي ايچي ياناگي با صداي فريادي هولناک از خواب بيدار مي‌شوند. مرگ به اوکامورا آمده و هيچ ردي بر جاي نگذاشته جز يک شمشير کاتاناي خونين که در برف‌هاي دست نخورده‌ي بيرون خانه فرورفته است. اتاق خواب عروس و داماد کشته‌شده از داخل قفل بوده و قاتل هيچ راه ورود و خروجي نداشته است. روز بعد از حادثه، کارآگاه خصوصي جواني به محل حادثه احضار مي‌شود تا درباره‌ي اين قتل که به پرونده‌اي زبان‌زد تبديل مي‌شود تحقيق کند. اما آيا اين کارآگاه خصوصي مي‌تواند معماي قتلي به‌ظاهر غيرممکن را حل کند؟

آخرین محصولات مشاهده شده