دربارهی فقط تو
هنوز هم دستهايش به شدت ميلرزيد و نفسش به سختي بالا ميآمد … چادرش را که در اثر قدمهاي تندش کمي عقب رفته بود جلو کشيد و کيفش را روي شانهاش تنظيم کرد … تکيه به ديوار داد و دست روي قلبش گذاشت تا شايد کمي آرام بگيرد اما يک لحظه هم آن چشمهاي وحشي و گستاخ را نميتوانست فراموش کند … چشماني که عجيب نافذ و جذاب بود
حالش جا نيامده بود که با بلند شدن صداي زنگ تلفن همراهش از جا پريد …” واي قلبمي” زير لب زمزمه کرد و تلفن را از زير چادر و داخل کيفش بيرون کشيد و با دستهايي که هنوز مرتعش بود تماس را برقرار کرد: جانم سپيده ؟
سلام خانوم خانوما … کجا موندي تو دختر ؟ کلاس چند دقيقهي ديگه شروع ميشهها … لبش را محکم به دندان گزيد و همزمان با راه افتادنش گفت: دارم ميام … چيزي شده؟ صدات چرا اون طوريه ؟ نگاهي نگران به پشت سرش انداخت و تندي گفت: حالا ميام بهت بگم … نکنه باز اون غول بيشاخ و دم اذيتت کرده … بياختيار بغض کرد … ميام ميگم … سپيده اصرار نکرد و مهتاب تماس را قطع کرد و با قدمهاي بلند کوچه را طي کرد … با رسيدن به خيابان اولين تاکسي را دربست گرفت تا شايد به کلاس آن ساعت برسد.
كد كالا | 254532 |
زبان | فارسی |
نویسنده | شهلا خودیزاده |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 650 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 3 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 712 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.