اين کتاب مقدمه‌اي شگفت‌انگيز براي بسياري از مغالطاتي است که ما انسان‌ها مستعد انجام آن‌ها هستيم. "نسيم نيکلاس طالب" استدلال قانع‌کننده‌اي دارد مبني بر اينکه ما هرگز نمي‌توانيم «کاملا منطقي» باشيم، زيرا به احساسات خود نياز داريم تا حلقه تصميم‌گيري بي‌پاياني را که هر تصميم «کاملا منطقي» شامل مي‌شود، کوتاه کنيم. يکي از موضوعات ثابتي که در کتاب "فريفته تصادف" به آن پرداخته شده اين است که همه ما از تعصبات گذشته رنج مي‌بريم. اين چيزي است که شما قطعا از اين کتاب ياد خواهيد گرفت. ايده اين است که چون آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، به زعم ما تنها چيزي است که مي‌توانست اتفاق بيفتد، پس از آن براي پيش‌بيني آنچه در آينده رخ مي‌دهد، استفاده مي‌کنيم. فراموش مي‌کنيم که رويدادهاي گذشته نيز نقطه اوج موقعيت‌هاي احتمالي بوده‌اند که به يک طريق حل شده است و نه به طريق ديگر. فراموش مي‌کنيم که اين رويدادها مي‌توانستند به همين راحتي در نتيجه‌اي به همان اندازه محتمل حل شوند - نتيجه‌اي که صرفا رخ نداده است. طيف مغالطه‌هايي که "نسيم نيکلاس طالب" به تصوير مي‌کشد، طيفي بسيار قابل توجه است. يکي ديگر از چيزهايي که "نسيم نيکلاس طالب" درباره آن مي‌نويسد، سوگيري انتخاب در وبلاگ‌نويسي و بررسي کتاب است. او به زيرکانه‌ترين شکل ممکن "نقش پنهان بخت و اقبال در« زندگي و بازارها»" را مشخص مي‌کند و شما را به چالش مي‎کشد که آيا در عصر حاضر،در تصميمات کوچک و بزرگ خود، مي‌توانيد بدون تعصب انتخاب کنيد؟ بدون شک "فريفته تصادف" کتابي است که ارزش چندبار خوانده شدن را دارد.