درباره‌‌ی فایده‌گرایی (درآمدی خیلی کوتاه)

فايده‌گرايي همواره مخالفاني داشته است. كارل ماركس، به تمسخر، بنتام را «نابغه‌اي در حماقت بورژوايي» خوانده و فردريش نيچه از فايده‌گرايي ـ در كنار مسيحيت ـ با تحقير به عنوان «اخلاق بردگان» براي «ترسوها، بزدلان و خوارمايگان» ياد كرده است. در ميان داستان‌نويسان نيز فيودور داستايفسكي، چارلز ديكنز، اليزابت گاسكل و آلدوس هاكسلي مخالفت خود را با فايده‌گرايي در داستان‌هايشان گنجانده‌اند. برنارد ويليامز، فيلسوف معاصر بريتانيايي، هجمه‌اي پر طول و تفصيل به فايده‌گرايي را با تاكيد بر اين جمله خاتمه داد: «آن روز كه هيچ چيزي از فايده‌گرايي به گوشمان نرسد نمي‌تواند چندان دير باشد». اكنون بيش از چهل سال مي‌گذرد از روزي كه ويليام اين سخن را گفت، اما هم‌چنان درباره فايده‌گرايي زياد مي‌شنويم... اميدواريم كه با اين كتاب فهم بهتري از فايده‌گرايي به دست بياوريد: اينكه چگونه مي‌توان آن را توجيح كرد، چه چيز‌هايي در فايده‌گرايي ذاتا ارزشمند تلقي مي‌شوند، رايج‌ترين ايرادات به فايده‌گرايي (و بهترين پاسخ‌ها به اين ايرادات) چيستند، قوانين چه نقشي براي فايده‌گرايان ايفا مي‌كنند و فايده‌گرايي چه كاربردي در مسائل علمي امروز دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده