ديگر همه‌ي هيولاها مي‌دانند که نبايد با هريت همستربون سرشاخ شوند چون کارشان تمام است. هريت جنگجوي شجاعي است که هميشه در مبارزه‌هايش برنده‌ي ميدان مي‌شود. اما اين بار اتفاقات عجيبي در جنگل مي‌افتد که همه‌اش به دختري مرموز با شنل قرمز مربوط مي‌شود. شاهزاده خانم همستر مي‌داند دخترها هميشه هم خوب و مهربان نيستند و ممکن است اتفاقات شومي را رقم بزنند، چون او باتجربه‌تر از اين حرف‌هاست. پس مأموريتش اين است که با او روبه‌رو شود و پرده از راز او بردارد و مشکل را حل کند.