درباره‌‌ی سوگ در 29 قطعه کوتاه

کتاب حاضر شامل جستاري است در بيست‌ونه قطعه، راجع‌ به سوگواري‌ اي جان‌ فرسا. چيماماندا اِنگُزي آديچيه، نويسنده امريکاييِ آفريقايي ‌تبار، پدرِ ساکنِ نيجريه‌اش را در زمانه همه‌گيري ويروس کرونا از دست داده و، مثل خيلي ديگر، به‌دليل مقررات بين‌الملليِ ممانعت از مسافرت، قادر نخواهد بود در مراسم تدفين او حضور به هم برساند. همين باعث مي‌شود با نوشتن به دست‌وپنجه نرم کردن با سوگ بربيايد و جستاري را که بناست بخوانيد بنويسد. از متن کتاب: «پدرم را آخربار پنجم مارس بود که حضوري ديدم، درست قبل از آنکه ويروس کرونا کل دنيا را به هم بريزد. با اوکِي، از لاگوس رفتم آبا. به مادر و پدرم گفتم به کسي خبر ندهند مي‌آيم تا خانه شلوغ نشود: "مي‌خواهم لحظه‌ لحظه آخر هفته را با شما دو تا بگذرانم." عکس‌ هاي آن آخر هفته را که نگاه مي‌ کنم، اشکم سرازير مي ‌شود. پيش از خداحافظي، سلفي گرفتيم ــ پدر در چند عکس اولْ لبخند دارد، اما در عکس‌ هاي بعدي، از بس که من و اوکِي ادا درمي‌آورديم و شکلک مي ‌ساختيم، دارد قاه ‌قاه مي ‌خندد. روحم خبر نداشت چه‌ چيزي در انتظارمان است.»

آخرین محصولات مشاهده شده