درباره‌‌ی روایت نام‌ها (خوانشی از داستان کوتاه قصه آشنا نوشته احمد محمود)

شايد نام‌گذاري شخصيت‌هاي داستان بر اساس انتخاب جناس‌هاي نام او نشان از وحدتي داشته باشد كه نويسنده به شخصيت اصلي داستان مي‌دهد و در عين‌حال امكان تكثر را در امكانات خيالي به وجود مي‌آورد. راوي يا بهتر بگوييم نويسنده، هر بار قصه‌ي كريم را از نو شروع مي‌كند، اما از ميان همه‌ي امكاناتي كه او مي‌تواند داشته باشد تنها يكي را برايش انتخاب مي‌كند: كريم نامي. و اين تكرار بي‌فرجام در شكل دوار زندگي، قصه‌ي آشناي همه‌ي كريم‌هاست.نام‌ها تنها اشكال گوناگوني از بودن و امكان هستند. شايد بتوان گفت كه اگر كريم سرنوشتي رقت‌انگيز دارد بدان خاطر است كه نامش كريم است و نه ميرك كه سرنوشتي كاملا متضاد دارد. اگر به دقت به اين دو نگاه كنيم هر كدام قلب كل يا جناس كامل يكديگرند و بدين ترتيب دو سرنوشت كاملا متضاد را نام‌گذاري مي‌كنند. كريم ادعا مي‌كند كه اگر امكاناتي را كه ميرك در كودكي و جواني داشت، او هم مي‌داشت، اكنون سرنوشتش مثل او بود. اما شايد بايد اين‌چنين بگويد: اگر حروف نام مرا جابه‌جا نمي‌كردند شايد امروز من هم ميرك بودم. و اين چيزي است كه در مورد ساير نام‌ها هم صدق مي‌كند.

آخرین محصولات مشاهده شده