درباره‌‌ی رهروان آتش 2 (3 گانه داستان سریر سنگی 2) شمشیرهای امپراتور

توطئه عليه اعضاي خاندان مالكينين همچنان ادامه دارد. ادير كه به هويت قاتلين پدرش پي برده، به دنبال يافتن متحديني كه او را در سركوب اين كودتا و بازگرداندن نظم به امپراتوري پدرش ياري دهند كاخ بامداد را ترك مي‌كند. در آغاز عده‌ي انگشت‌شماري به او اعتماد دارند، ولي هنگامي كه خبر ارتباط او با الهه روشنايي در همه جا مي‌پيچد، سيل مردم از گوشه و كنار براي پيوستن به او راهي قرارگاهش مي‌شوند. در حالي كه آهنگ رزم دو جناح داخل كشور روز به روز بلندتر شنيده مي‌شود، قوم وحشي ساكن مرزها عليه اين دشمن مشترك اتحادي با هم تشكيل مي‌دهند. ادير و برادرش ولين، بيگانگاني كه هر كدام راه خود را رفته و سرنوشت هر يك از آن‌ها به يكي از گروه‌هاي متخاصم گره خورده است، روز به روز بيشتر در تالابي از تصميم هاي نادرست خود گرفتار شده، تا جايي كه خطر درگيري ميان آن دو از هميشه جدي‌تر به نظر مي‌رسد. در اين ميان كيدن، برادر ديگر آن دو و وارث حقيقي سرير سنگي، به كمك همراه اسرارآميز خود به پايتخت گريخته و در آن‌جا پناه گرفته است. تصميم‌هايي كه آن‌ها مي‌گيرند مي‌تواند امپراتوري تاريخي آنور را نجات داده و يا بر خاك بنشاند.

آخرین محصولات مشاهده شده